شيرازي ها در ميهمان نوازي و غريب پروري گوش فلک را کر کرده اند اما وقتي گرگي در لباس ميش بخواهد از ترحم و نوازش اين روحيه لطيف مردم کشورمان سوء استفاده کند، اينجا مسئولين مربوطه بايد به فرياد مردم برسند و با بصيرت و آگاهي بخشي به آنان، مانع از تحقق اهداف دشمن شوند و صدالبته مردم کشورمان بعد از اين همه جنايت و خيانت غربي ها بايد بياموزند که هر لبخندي از جانب دشمن مستدام نخواهد بود.

وقتي بودجه بيت المال بي حساب و کتاب در جيب برخي اهالي بي لياقت ورزش و سينما قرار مي گيرد و دست بسياري از جوانان نبخه اين مملکت به گرد آنهم نمي رسد، بايد شاهد بروز " لاله " هاي بي لاله و ورزش هاي بي قهرمان و پهلواني باشيم که ياري رسانمان در عرصه ورزش امثال کوين شپارد باشند. 

«کوين آلفونسو شپارد» بسکتباليست آمريکايي است که در سال‌هاي ???? ـ ???? ميلادي در ليگ بر‌تر بسکتبال ايران و در تيم لوله آ. اس شيراز حضور داشته است اما در حال حاضر مستندي به نام «کاري در ايران» با حضور وي در ايالات متحده آمريکا و اروپا در حال اکران عمومي است که به نقد و زير سؤال بردن مفاهيم اساسي اسلامي و چالش کشيدن مقوله‌هاي چون مذهب، سياست و جنسيت مي‌پردازند.

فيلم دروهله اول، زندگي کوين شپارد بسکتباليست حرفه اي، از سال ???? تا ???? در ايران و ماجراي کوشش‌هاي تيم ورزشي لوله آ.اس شيراز براي رسيدن به مقام قهرماني با استفاده از بازيکنان حرفه‌اي غير ايراني را به نمايش مي‌گذارد تا اثبات نمايد ايراني ها هر آنچه در عرصه ورزش و صنعت دارند حاصل کمک هاي فکري و فيزيکي نخبگان غربي است.

اين فيلم در مرحله دوم کم کم وارد ماجراي شرايط زندگي سه زن ايراني که کوين شپارد در دوران اقامت در ايران با آن‌ها دوستي و رفت و آمد خانوادگي داشته، مي‌شود.

در اين مستند شپارد را با سه دختر ايراني نشان مي‌دهد که تلاش کرده است با به ابتذال کشاندن اوضاع داخلي ايران و کشاندن برخي از دختران و پسران با ظاهري غير پوشيده آن‌ها را در موضع نقد اساس اسلام و اسلام گرايي قرار دهد.

سه زن جوان ايراني که شپارد با آن‌ها دوست مي‌شود، محور اصلي اين مستند است؛ هيلدا در يک مطب دکتر فيزيوتراپ کار مي‌کرد و شپارد زماني با او آشنا شد که براي درمان مچ پاي پيچ خورده‌اش به او مراجعه کرده بود. هيلدا و دو نفر از دوستانش که آن‌ها هم دختر بودند با وي ارتباط دوستانه‌اي برقرار مي‌کنند و در اين مستند تلاش مي‌شود به مخاطب اينگونه القاء شود که در ايران عليه زنان تبعيض‌هاي جنسيتي وجود دارد و حقوق انساني آنان نقض مي‌شود!

بسياري از تصاوير اين مستند به لطف چشم بسته برخي مسئولين مربوطه در شيراز فيلمبرداري شده است و اکنون اين سؤال را مطرح مي‌کند که چگونه اولاً مسئولان تيم بسکتبال لوله آ.اس شيراز از برنامه‌هاي بازيکن تيمشان خبر نداشته‌اند و ثانياً اين نکته نيز جاي تأمل دارد که چگونه نيروي‌هاي امنيتي و فرهنگي استان و کشور به ‌يک آمريکايي اجازه داده‌اند تا از خزانه دولتي و پول مردم ايران ‌درآمد بدست آ‌ورده و در عين حال، ابزاري براي پيشبرد پروژه‌ي اسلام ستيزي و ايران‌هراسي باشد اين در حالي است که دست نيروهاي ارزشي کشور در بسياري از موارد بسته است و فعاليتهاي  فرهنگي آنان با موانع زيادي روبرو مي شود.

حال «کوين آلفونسو شپارد» از راهي دور به ناموس کشورمان و فرهنگ مظلومان پوزخند مي زند. آيا همچنان سياسيت مسئولين فرهنگي و ورزشي کشور بر اين است که کيسه بيت المال را دو دستي به دست ناهالان بدهند و در کاسه گدايي نخبگان کشور صرفا شعارهايشان را بريزند؟!